Web Analytics Made Easy - Statcounter

فرهیختگان نوشت: در این قحطی سریال برای پخش، مینی سریال چهار قسمتی «خط مقدم» ساخته شهریار بحرانی در سکوت کامل خبری آمد و پخش شد و به اتمام هم رسید. درحالی که حضور اسم بحرانی در کنار نام شهید تهرانی‌مقدم، کنجکاوی مخاطبان را برمی‌انگیخت که قرار است چه سریالی از شبکه یک سیما پخش شود اما درنهایت آنچه دیده شد بیشتر باعث تعجب بود تا تمجید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

  سریال «خط مقدم» درواقع اضافه و همچنین تقطیع شده فیلم بلند سینمایی «آفتاب نیمه شب» به کارگردانی بحرانی است که قرار بود به سی‌وهشتمین جشنواره فیلم فجر برسد اما این اتفاق نیفتاد و هیچ‌وقت هم اکران عمومی نشد. مجید حقی که تهیه‌کننده این مجموعه است دو نقل‌قول یا روایت دارد که برای شناخت آنچه از تلویزیون پخش شد هردوی‌شان مهم است؛ یک اینکه گفته بود به دلیل ظرفیت محدود زمانی، فقط به بخشی از وقایع 1363 تا 1365 زندگی شهید تهرانی‌مقدم پرداخته شده است که البته سوالات فراوانی در این بخش مطرح است. دو اینکه تصریح کرده بود این سریال قبلا به صورت یک فیلم سینمایی تهیه ‌شده اما با توجه به شرایط فعلی سینما و محدودیت‌های کرونایی، به صلاحدید سرمایه‌گذار، مدیران سیمافیلم و مدیر شبکه یک، تصمیم بر این شد، این کار تبدیل به مینی‌سریالی چند قسمتی بشود. اینجا هم البته سوالاتی مطرح است که سعی می‌کنیم به آنها بپردازیم.

البته در سال جاری این برای اولین بار نیست که زندگی یکی از قهرمانان معاصر ما به تصویر کشیده می‌شود و سریال «صبح آخرین روز» براساس زندگی شهید مجید شهریاری، بهار امسال از شبکه دو سیما پخش شد و مورد انتقادات جدی قرار گرفت. این سریال در مرکز زنجان تهیه شده بود و نتوانست در ارائه درست و دقیق از چهره شهید شهریاری موفق عمل کند و به نظر می‌رسد بیشتر از روی رفع مسئولیت ساخته شده بود و پرکردن گزارش‌های آماری مدیران سیما.  حالا چشم‌مان به سریال «خط مقدم» روشن شد که اسم کارگردان و شخصیت مورد بحثش توقع‌مان را از یک مجموعه تلویزیونی که قرار بوده در سینماها هم پخش شود بالا برده بود. درباره آنچه ساخته و پخش شد سوالات زیادی از شهریار بحرانی داشتیم که پیگیری‌هایمان نتیجه نداد و مجبور شدیم بسیاری از سوالات‌مان را بدون پاسخ ببینیم و برای برخی از جواب‌ها هم به مصاحبه کوتاه وی با «تسنیم» بسنده کنیم.

با این همه اما «خط مقدم» یا «آفتاب نیمه شب» در کارنامه کاری بحرانی یک گام بلند روبه عقب است که هیچ نشانی از سازنده «ملک سلیمان» یا «مریم مقدس» در آن دیده نمی‌شود. البته بحرانی از پخش سینماییِ سریال شده در تلویزیون خاطره خوبی دارد اما «خط مقدم» نتوانست به محبوبیت «مریم مقدس» حتی از دور هم نگاه کند چه برسد به اینکه نزدیک شود.

انتخاب اشتباه یا بی‌حاشیه؟

 یکی از اولین نکات عجیب و البته موثر در سریال «خط مقدم» انتخاب بازیگر نقش شهید تهرانی‌مقدم بود. انتخابی که واکنش‌های متفاوتی را در پی داشت. معمولا گفته می‌شود که ساختن آثاری درباره شخصیت‌های معاصر به دلیل وجود عکس‌ها و اسناد قابل‌توجه آسان‌تر از شخصیت‌های تاریخی است و انتخاب بازیگرانش هم به همین دلیل راحت‌تر انجام می‌شود. نمونه موفق آن هم «منصور» است که این روزها هم درحال اکران است و یک مورد قابل قبول است. حالا و با وجود عکس‌های متعدد از جوانی شهید تهرانی‌مقدم، انتخاب «حسین عارف» برای بازی در این نقش کمی عجیب بود. مجید حقی، تهیه‌کننده درباره انتخاب عارف پیش از این گفته بود که «بازیگران زیادی دعوت به همکاری شدند که بازیگران حرفه‌ای سینما و تئاتر بودند. با نظرِ تیم کارگردانی، گزینه‌های مختلفی کاندیدا شدند و درنهایت به حسین عارف رسیدند به این دلیل که کسی این نقش را بازی کند که مخاطب او را در نقش‌های مختلف و متفاوتی ندیده باشد... .» و وی نگفته بود که تکلیف شباهت‌های بازیگر انتخاب شده با عکس‌های موجود از جوانی‌های تهرانی‌مقدم چه می‌شود؟ او همچنین نگفته بود که در وضعیت فعلی، مخاطب یک جست‌وجوی ساده اینترنتی می‌کند و متوجه تفاوت‌های ظاهر بازیگر و شهید تهرانی‌مقدم می‌شود و همین، عامل فاصله گرفتنش می‌شود.  این انتخاب عجیب و عدم شباهت آن‌قدر واکنش داشت که خود بحرانی هم در مقام پاسخگویی برآمد و توضیحاتی به «تسنیم» داد که ابهامات را بیشتر کرد؛ «به نظر می‌رسد که برای انتخاب بازیگری که بتواند نقشی چنین حساس و تاثیرگذاری را بیافریند، تشابه چهره اولویت اصلی نباشد بلکه بازیگر باید طوری عمل کند که بتواند روح آن شخصیت فداکار و از خودگذشته را در صحنه بروز دهد.» بحرانی استدلالی برای این صحبت‌هایش طرح نمی‌کند اما از اینکه کارگردان‌های دیگر به این موضوع مهم توجه نمی‌کنند انتقاد هم کرده است؛ «این موضوع مهمی است که برخی از آن غافلند و با مقایسه میان بازیگران مختلفی که در اذهان و اعیان مردم آشنا هستند، تنها به دنبال چهره نزدیک به شخصیت مدنظر می‌گردند. به هرحال شما هیچ‌وقت نخواهید توانست در میان بازیگران فردی را پیدا کنید که شبیه شخصیت اصلی شما باشد، چه برسد به اینکه دقیقأ چهره و قد و قامت و شکل ظاهری و صدای وی نیز همانند باشد.» البته نمونه‌های متعدد در سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی حداقل در یک دهه اخیر وجود دارد که این ادعای آقای کارگردان را رد می‌کند و به آخرین آن که «منصور» است اشاره کردیم. حتی اگر این فرض یا توجیه یا دلیل جناب بحرانی را نادیده بگیریم، سوالی که مطرح می‌شود این است که آیا بازیگر انتخاب شده توانسته روح فداکاری‌ها و شخصیت قابل ستایش شهید تهرانی‌مقدم را بروز دهد؟ شما که مخاطب این گزارش هستید و اطرافیان شما می‌توانند به این سوال پاسخ دهند.  یک نکته مغفول دیگر این است که این اثر قرار بوده سینمایی باشد و انتخاب یک بازیگر آن هم با هدف صرفا بروز روح فداکاری، می‌توانست تماشاگر را مجاب به خریدن بلیت و آمدن به سینما بکند؟ تعداد مخاطبان این سریال در این چهار شب و بدون پرداخت هزینه، می‌تواند جواب مناسبی به سوال ما بدهد. بحرانی که پیش از این و در «ملک سلیمان» و «مریم مقدس» نشان داده بود انتخاب‌های دقیق و درستی برای بازیگران اصلی می‌کند این بار و به هر دلیل، نتوانست موفق باشد و یکی از ضعف‌های بزرگ این سریال، انتخاب بازیگر اصلی است.  صحبت‌های عارف البته این ابهامات را بیشتر می‌کند و به نظر می‌رسد که نگاهش با کارگردان همسو نبوده است؛ «سعی کردم به فیلمنامه متعهد باشم. این کار برای من خیلی جذاب بود و سختی نداشت، سختی بیشتر برای وسواس نزدیک شدن به نقش بود. می‌خواستم همذات‌پنداری مخاطب را داشته باشم و از اینکه چنین چیزی نشود می‌ترسیدم.» حالا این همذات پنداری اتفاق نیفتاده است و مخاطب با شهید تهرانی‌مقدم «بحرانی» مواجه است و ظاهرا بازیگر جوان فیلم هم سختی زیادی برای ارائه شمایل جوانی شهید نکشیده و هرکدام راه خودشان را رفته‌اند.

اعتراف شهریار

 «این مینی‌سریال در حد شخصیت والا و پرقدرت شهید تهرانی‌مقدم نیست و درواقع باید گفت هیچ کار نمایشی قادر نیست از عهده چنین مهمی برآید. شاید به خاطر این است که تصویر و رفتار در زبان سینما محدودیت زیادی در ارائه درونیات و عمق باطنی افراد برجسته دارد.» اینها را بحرانی به «تسنیم» گفته و اصلا همین توقع هم از او می‌رود که وقتی کار خوب نشده یا در شأن آن شهید نیست بیاید و خودش اولین نفر آن را بگوید. البته او در ادامه راه‌حل هم ارائه می‌دهد و از وضعیت موجود انتقاد هم می‌کند؛ «ما فیلمسازان از رفتن به سوی موضوعات پُرمحتوا گریزانیم زیرا تصور می‌کنیم که این زبان قادر به بازگویی محتواهای بزرگ و روح‌های قوی و محکم و سازنده بشری نیست. بنده راه‌حل را در این میانه می‌دانم به این معنا که هنرمند و فیلمساز باید در گام اول از فضای موضوع محتوایی مدنظر دور نباشد، یعنی به مخاطب خویش دروغ نگوید و از ته دل و با تمام وجود به آنچه می‌سازد عقیده داشته باشد؛ در مرحله دوم باید قبول کند که این خلاقیت خویش را در دایره‌ای از تعهد و هدفمندی پیاده کند.» به نظر می‌رسد که بحرانی هرقدر در مرحله اول موفق بوده در مرحله دوم نتوانسته توقعات را برآورده کند.  نکته دیگر شاید به انتخاب مقطع تاریخی روایت شده در سریال یا فیلم برگردد. جایی که تصویر کامل و جامعی از شهید تهرانی‌مقدم ارائه نمی‌شود و بیشتر شمایل یک چهره جوان و پرانگیزه دیده می‌شود تا پدر موشکی ایران. این تصویر ناقص می‌تواند کار را برای جا انداختن نقش شهید تهرانی‌مقدم سخت کند. مساله دیگر این است که اساسا تلویزیون و سنیمای ما چه میزان ظرفیت پرداختن متعدد به قهرمان‌هایش را دارد و آیا قرار است کارگردان دیگری، کار ناتمام بحرانی را کامل کند؟ اصلا چنین ظرفیت اقتصادی و رسانه‌ای موجود است و بالاتر از آن، مخاطبان این همراهی را با یک موضوع تکراری خواهند داشت؟ شاید انتخاب آن مقطع برای سینما قابل‌پذیرش باشد اما پخش آن در تلویزیون بدون اشاره به تاثیرات وی پس از جنگ، روایت مخدوش یا دست‌کم ناقصی است.

خودزنی شبکه یک

یکی دیگر از موارد حاشیه‌ای این سریال که ضربه بدی را به آن وارد کرد زمان نامناسب پخش و تبلیغات اندک و بد تلویزیون بود. تلویزیونی که برای یک مستند سیاسی یا حتی یک مسابقه ورزشی، تبلیغات گسترده دارد به طرز عجیبی، تبلیغ خاصی برای «خط مقدم» نکرد و اصطلاحا پشت این کار نایستاد. درست است که سریال چهار قسمتی و نسبتا کم‌خرج بود اما سریال‌های پرهزینه و ضعیف در سال‌های اخیر کم ندیدیم که با انبوهی از تبلیغات هم نتوانستند گلیم خود را از آب بیرون بکشند. حالا و در چنین شرایطی، تلویزیون و شبکه یک سیما ترجیح داد که خودش هم ضربه دیگری به سریالش بزند و آن را از جلوی چشم مخاطبان دور کند. بحرانی به این مساله هم واکنش نشان داده و گفته که تغییرات زمان‌بندی ما را محدود کرد و فرصت تبلیغ بیشتری نداد و ادامه داد: «بهتر بود که از قبل می‌توانستیم بیشتر روی این کار اطلاع‌رسانی کنیم. البته این قبیل کارها مخاطبان خویش را پیدا کرده و خواهد کرد.»

فارغ از اینکه صحبت‌های بحرانی کاملا درست است اما این «مخاطبان خویش» هم از آن دست عباراتی است که می‌تواند به نابودی ژانرها و سریال‌ها و بالاتر از آن بودجه‌های هنگفت بینجامد. سازمان صداوسیما یا سینمای ایران از نظر مالی و لجستیکی به درجه‌ای رسیده که می‌تواند آثاری برای صرفا «مخاطبان خویش» بسازد؟ آیا این نگاه با نگاهی که می‌خواهد شهید تهرانی‌مقدم را به‌عنوان یک قهرمان ملی و الگو برای همه مردم ایران عرضه کند تناقض ندارد؟ مگر می‌شود سراغ شخصیت‌های محبوب و ملی رفت و هدف از ساخت این آثار را «مخاطبان خویش» عنوان کرد؟ وظیفه فیلمساز آشنایی نسل‌های تازه با چهره‌ها و قهرمان‌های معاصر نیست؟ اینها سوالاتی است که هنوز هم برای پاسخگویی‌اش دیر نشده و با توجه به شناختی که از شهریار بحرانی وجود دارد منتظر جواب‌هایش خواهیم ماند.  اما سوال اصلی از مدیران شبکه یک این است که چرا برای افزایش حتی یک مخاطب و مهم‌تر از آن شناساندن شهید تهرانی‌مقدم، کوچک‌ترین تلاشی نکردند؟ اگر سریال خط مقدم، آنقدر ضعیف بوده که نباید از تلویزیون پخش می‌شده چرا تن به پخش آن داده‌اند؟ اگر کمترین استانداردها را داشته و از تعداد قابل توجهی از سریال‌های پخش شده بهتر بوده، چرا از آن حمایت لازم و اولیه نشده است؟ احتمالا میزان حمایت از سریال‌ها به میزان حضور سلبریتی‌ها در سریال و تعداد قسمت‌ها مرتبط بوده و خط مقدم به همین دلیل از این حمایت محروم شده است. اگر هم که سریال قابل دفاعی نبوده که نباید آن را پخش می‌کردند. در هر دو صورت عملکرد مدیران شبکه یک در قبال این سریال مطلوب و موجه نبود.  این چندمین سریالی است که با هدف معرفی و شناسایی قهرمان‌های ایرانی معاصر پس از انقلاب ساخته می‌شوند و عاقبت به‌خیر نمی‌شوند. دست‌کم گرفتن موضوع، نگاه باری به هر جهت و گاه سیاست‌زده، نگاه آماری مدیران به چنین آثاری و همچنین عدم اختصاص بودجه مناسب برای این‌گونه آثار ازجمله عواملی است که باعث کاهش کیفیت و مخاطبان آنها شده است و تا زمانی که این عوامل حل نشوند باز هم شاهد ساخت چنین سریال‌های ضعیفی خواهیم بود.

منبع: الف

کلیدواژه: شهید تهرانی مقدم شهریار بحرانی انتخاب بازیگر نظر می رسد سریال ها خط مقدم شبکه یک پخش شد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۹۰۳۴۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

وقتی «علی خاوری» ابراهیم هادی زمانه شد

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها-طیبه یوسفی مظاهر: مشتاقانه به دنبال نام ونشانی از او بودم که در میان جست‌وجو برای یافتن نشانی از خانواده از همان ابتدا جذب عشق بی انتهای یک خواهر به برادر مجاهدش شدم که با گذشت ۴ سال از پر کشیدنش گویی هنوز هم حضور بردار در زندگیش جریان دارد و حس غرور به داشتن برادری چون علی آقا در صدایش موج می‌زند و با بغض و اشک چشم می‌گوید من هر لحظه او را احساس می‌کنم و معجزات بسیاری از ایشان دیدم.

آری علی خاوری جانباز مدافع حرم که در سی سالگی عاشقانه به سوی معبود شتافت ابراهیم هادی نسل ماست که گفتن از همه ویژگی‌های او نه در یک خبر و گزارش ما و نه در یک کتاب هیچ‌گاه ممکن نبوده و نیست و ما تنها به قدر ماندن در تاریخ و در حد بضاعت خود ایشان را معرفی می‌کنیم.

می‌خواست گمنام بماند ولی تقدیر بر این بود که چراغ راه هدایت ما و نسل ما باشد و بدانیم شهدا دست یافتنی است و اگر در چهل سال پیش ابراهیم هادی وجود داشت امروز هم می‌شود ابراهیم هادی شد درست مثل علی خاوری.

محور تمام فعالیت‌هایش نماز بود حتی در سخت‌ترین شرایط نمازش را اول وقت می‌خواند و اگر در وسط جاده بود باید متوقف کرده و نماز ادا کند؛ درست مثل ابراهیم.

در بیمارستان هم که بستری می‌شد با وجود آنکه تحمل درد و رنج ناشی از جانبازی برایش بسیار سخت بود ولی وقت اذان که می‌شد سجاده سبزرنگش را در کنار پنجره گشوده نماز ادا کرده و در خلوت با خدای خود نجوا و به راز و نیاز می‌پرداخت.

سر شار از صفا و ادب و معنویت بود، متین و با وقار، همیشه به یاد خدا بود و از آن غافل نمی‌شد و جاذبه‌های معنوی او باعث جذب مردم و جوانان به دین و معنویت می‌شد؛ درست مثل ابراهیم.

ابهت خاصی داشت قد و بالایی بلند و محاسن زیبا و بلند و جاذبه چهره اش، مهربانی و چشم‌های گیرایش، و حتی محبت کردنش همه را جذب خود می‌کرد؛ جوان و خوشدل و خوش سیرت و خوش صورت، نورچشمی خانواده و اقوام بود، اصلاً وقتی درونت پاک باشد خدا چهره ات را گیرا می‌کند که این گیرایی، از نور ایمانی است که در ظاهرت نمایان می‌شود و می‌شوی یکی مثل ابراهیم.

شجاعت و یکرنگی از ویژگی‌های بارز او بود، بسیجی بود، هیئتی، مسجدی و هم ورزشکار، بدن محکم و تنومندی داشت و به واسطه مرام پهلوانی و قدرت جسمانی‌اش در ورزش سرآمد و قدرتمند بود درست مثل ابراهیم.

برای جذب جوانان به سوی خدا و دین و اهل بیت علیهم السلام از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کرد، الگوی خود را شهدا و بخصوص ابراهیم هادی قرار داد، حالا یک استاد و یک الگوی کامل پیدا کرده بود در مسیر ابراهیم قدم برداشت و شد یک ابراهیم دیگر.

عاشق ابراهیم هادی بود، ابراهیم را بهترین الگو برای تمام مردم می‌دانست بارها کتاب سالم بر ابراهیم را به دوستان هدیه می‌داد، داستان اذان شهید هادی را برای همه روایت می‌کرد، اذانی که باعث شده بود ده‌ها نفر به جبهه اسلام گرایش پیدا کنند، سعی می‌کرد خودش هم مسیر شهید ابراهیم هادی را طی کند.

برای تواضع و خاکی بودن، غیرت و مردانگی و پاکی وجودش شهید ابراهیم هادی را الگو قرار داده بود، می‌خواست مثل ابراهیم باشد و در مسیرش محکم و استوار...

علی مرد مبارزه در میدان‌های سخت نظامی، روشنگری، جهادی، فرهنگی و سیاسی بود و دوستانش لقب «مرد میدان» را برای او برگزیده بودند، همیشه کتاب دعایی همراهش بود که بر روی کتاب عکس رهبری و ابراهیم بود وقتی وارد سپاه شد، روی لباس فرم پاسداریش پیکسل شهید هادی را زده بود.

برای همگان از اخلاص و عشق ابراهیم هادی به خانم فاطمه زهرا (س) سخن می‌گفت، خودش هم ارادت خاص و ویژه‌ای به مادر سادات داشت، مراسم عقدش هم در روز ولادت خانم فاطمه زهرا (س) در مراز شهید گمنام بود آن هم مراسم امام زمانی پسند؛ تا آنکه با عشق زهرایی، با آغاز ایام فاطمیه در بیمارستان بستری و در شام ولادت خانم فاطمه زهرا (س) پس از تحمل درد و رنج ناشی از جانبازی عاشقانه به سوی معبود پر کشید.

برای کارهای جهادی پیش قدم بود و آن را توفیق و افتخاری برای خود می‌دانست، از ظواهر دنیوی فراری بود در کمک به سالمندان و رسیدگی به حال محرومین، نیازمندان و یتیمان و دستگیری جوانان فعال و حساسیت زیادی داشت و برای کمک هر انچه از دستش بر می‌آمد دریغ نمی‌کرد درست مثل ابراهیم.

در زندگی خود پیوسته به اسلام و قرآن و اهل بیت، نظام و کشور خدمت می‌کرد، دواطلبانه به جبهه‌های حق علیه باطل شتافت و سه سال متوالی به عنوان مدافع حرم خالصانه در دفاع از حرم ال الله و تنها برای رضا خدا مجاهدت کرد تا آنکه در عملیات محرم در سوریه به دلیل جراحت و جانبازی و استنشاق مواد خاص شیمیایی و رادیو اکتیو به سرطان درگیر شد، خوشحال از این بود که تنها با خدا معامله کرده است؛ در روزهای آخر عمر با برکتش در بیمارستان با آنکه تحمل درد را نداشت شال تبرکی حرم حضرت زینب (س) را که بر گردن اندخته بود می‌بوسید و می‌گفت ما نوکریمون را برای اربابمان انجام دادیم و حتماً در لحظه‌های آخر عمر در کنار ارباب بی کفن سربلند بود و دلش از این شاد بود که بی بی زینب (س) را در کنار خود می‌دید؛ در روی تحت بیمارستان به یکباره از خواب بیدار و به حالت احترام نشست، به سمت قبله خیره شد و می‌خندید و هیجان زده به خواهر می‌گفت «خانم زینب (س) اومده بالای سرم «وساعتی بعد پرواز به سوی ابدیت.

اخلاص او در کارها، سبب می‌شد تا او فقط خدایش را مدنظر قرار دهد، و از آنجا که الگویش را شهید ابراهیم قرار داده بود به دنبال گمنامی بود وشاید برای همین بود که هیچوقت قدمی برای اثبات جانبازی و تشکیل پرونده برنداشت.

حالا زندگی نامه، سیره و منش و خاطرات علی آقا در کتابی با عنوان «مثل ابراهیم» به چاپ رسیده تا به عنوان الگویی مناسب به جامعه امروز معرفی شود.

رضا عنبری نماینده گروه شهید ابراهیم هادی در همدان و از نویسندگان کتاب «مثل ابراهیم» در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد آخرین اثر خود اظهار کرد: نگارش کتاب مثل ابراهیم از سال ۱۴۰۰ آغاز و پس از گذشت بیش از یک سال کار بر روی کتاب، درست روز میلاد حضرت زهرا (س) کار کتاب به پایان رسید که طی روزهای آینده مراسم رونمایی از کتاب برگزار خواهد شد.

وی در خصوص هدف اصلی از نگارش کتاب با بیان اینکه وظیفه اصلی ما طبق فرمایش مقام معظم رهبری، معرفی شهدا به عنوان الگوی مناسب برای جامعه است، عنوان کرد: با توجه به اینکه علی آقا در هر زمینه‌ای که ما ورود کردیم، چه در حوزه اخلاقی، نظامی، معنویت، شجاعت، تحصیل، ورزش و… سرآمد بوده ما با این کتاب به دنبال این هستیم که یک الگوی درست به جامعه معرفی کنیم همان طور که امام خامنه ای عزیز فرمودند «هر شهیدی یک نماد است که این نمادها می‌شوند الگو برای جوانان ما؛ سعی کنید چهره‌ای شهدا را آن چنان که هست برای جوان‌های امروز روشن کنید، و این به آنجا منتهی بشود که جوانها بتوانند در بین این چهره‌هایی که معرّفی شده‌اند و نشان داده شده‌اند، برای خودشان الگو انتخاب کنند، به آنها دل ببندند و راه آنها را دنبال کنند»

نماینده گروه شهید ابراهیم هادی در همدان به نحوه آشنایی با علی خاوری اشاره و عنوان کرد: زمانی که مشغول به جمع آوری خاطرات کتاب مهمان شام زندگینامه و خاطرات شهید سید میلاد مصطفوی از شهدای مدافع حرم شهرستان بهار بودم، به یک اسم علی خاوری برخوردم و شماره علی آقا را گوشی ذخیره کردم تا سراغ او بروم و خاطرات سید میلاد را از زبان کسی که خودش ذوب در شخصیت سید میلاد بوده بشنوم، اما نمی دانم چرا این توفیق قسمت من نشد.

وی با بیان اینکه در جمع آوری کتاب خاطرات شهید مدافع حرم مجید صانعی نیز مجدد به اسم علی خاوری برخوردم، گفت: مجید همان شهیدی است که وقتی قرار بود علی خاوری برای آوردن مهمات از ساختمان خارج شود، پیش دستی می‌کند و کمی زودتر از علی بیرون می‌رود و به همین ترتیب، تقدیر شهادت برای مجید رقم می‌خورد و درست جلوی چشمان علی، با تیری که بر قلبش اصابت می‌کند به شهادت می‌رسد و لذا این بار نیز در جمع آوری خاطرات شهید تصمیم گرفتم به سراغ علی آقا بروم.

عنبری اضافه کرد: متأسفانه این بار نیز توفیق حاصل نشد و در بهمن ماه سال ۱۳۹۹ با شنیدن خبر تلخ پر کشیدن جانباز مدافع حرم علی خاوری بر اثر جراحات جنگی در دفاع از حرم، بسیار متأثر شدم و فهمیدم باز هم از همراهی با یک شهید زنده جا ماندم.

وی به بیان اینکه چند ماه بعد از عروج علی آقا، تصویر زیبایی از ایشان در فضای دیدم و بی درنگ آن را به اشترک گذاشتم، گفت: بعد از ساعتی خانواده علی آقا از من تشکر کرده و چند خاطره خوب از ایشان برایم نوشتند که خاطرات برایم بسیار جالب بود و لذا با معرفی خود درخواست کردم تا اطلاعات بیشتری از زندگی علی آقا برایم ارسال کنند که مورد استقبال خانواده ایشان قرار گرفت و خاطرات بسیاری از این مجاهد بزرگ برای من ارسال کردند و لذا جرقه جمع آوری اطلاعات و نگارش کتاب زندگی نامه ایشان در ذهن من زده شد.

نماینده گروه شهید ابراهیم هادی در همدان در بیان علت نامگذاری کتاب با عنوان «مثل ابراهیم» از عشق و ارادت ویژه این رزمنده مجاهد به شهید ابراهیم هادی و حرکت در مسیر این شهید سخن به میان آورد و توضیح داد: علی آقای خاوری در تمام زندگی خود شهید ابراهیم هادی را الگوی خود قرار داده بود و هر آنچه از ایشان شنیده بود را در زندگی اش پیاده کرده بود به طوری که سیر زندگی ایشان هم همچون ابراهیم بود.

وی با تاکید بر اینکه جانباز مدافع حرم علی خاوری یک ابراهیم برای نسل امروز بود، اظهار کرد: علی خاوری یک ابراهیم هادی دیگری در جامعه امروزی ما می‌شود و ما هدفمان این است که شهدا را دست یافتی جلوه دهیم و بگوییم اگر ابراهیم هادی در چهل سال پیش و در دهه شصت شهید شده ولی امروز هم می‌شود ابراهیم هادی شد که نمونه آن علی خاوری است.

عنبری با بیان اینکه علی آقا عاشق ابراهیم هادی بود و این شهید بزرگوار را بهترین الگو برای تمام مردم می‌دانست ابراز کرد: علی آقا کتاب سلام بر ابراهیم و تقریباً تمام آثار گروه شهید هادی را به دقت مطالعه کرده بود و همواره در تلاش بود تا آنچه را که می‌خواند در زندگی خود پیاده کند که اینچنین شد و رفته رفته درست مثل ابراهیم شد به طوری که وقتی سیر زندگی علی آقا را مطالعه می‌کنیم می‌بینیم که چقدر شبیه ابراهیم هادی بوده و لذا و بر همین اساس اسم کتاب زندگی نامه ایشان به عنوان «مثل ابراهیم» انتخاب شد.

نماینده گروه شهید ابراهیم هادی در همدان اضافه کرد: علی آقا بارها کتاب سلام بر ابراهیم را به دوستان هدیه می‌داد و افراد را تشویق به خواندن این کتاب می‌کرد.

وی با بیان اینکه برای نوشتن خاطرات علی آقا به سراغ، خانواده، دوستان و همرزمان شهید رفتم، اضافه کرد: ما در این کتاب، به دنبال خلق اثر ادبی نبوده و نیستم، فقط می‌خواستم علی خاوری را از زاویه دید و نگاه دیگران روایت کنم و به همین دلیل، سعی در اختصار را در نظر داشتم و به اختصار به سبک و سیره زندگی ایشان در برهه‌های مختلف پرداختیم.

نماینده گروه شهید ابراهیم هادی در همدان در تبیین بارزترین ویژگی‌های اخلاقی ایشان با تاکید بر اینکه این رزمنده مجاهد انسانی مخلص، شجاع، ولایتمدار و… بود، گفت: در سبک زندگی ایشان دغدغه‌ی هدایت جوانان، عشق شدید به شهدا و شهادت، ذوب بودن در اهل بیت و ولایت، احترام خاص به والدین، اهل گریه بودن، معصومیت و شوق به رفتن و رسیدن بسیار به چشم می‌خورد.

وی با عنوان اینکه علی خاوری در حوزه‌های جهادی بسیار فعال بود و بیش از ۱۰ سال در قالب اردوهای جهادی در روستای اطراف شهرستان رزن فعالیت داشت، گفت: ایشان در اردوهای جهادی در عرصه‌های عمرانی، فرهنگی و درمانی بسیار فعال و پویا بودند و در عین حالی که شخصیت بسیار معنوی و خاصی داشتند یک فعال و کنشگر سیاسی و مطالبه گر نیز بودند.

عنبری به بعد سیاسی شخصیت علی خاوری نیز اشاره و توضیح داد: ایشان فردی بسیار شجاع و نترس بودند و با صراحت و تمام قد در برابر مسئولین کم کار می‌ایستادند، در عرصه‌های سیاسی و راهپیمایی‌ها بسیار فعال و همواره در حال جهاد تبیین و روشنگری بودند و بخاطر روشنگری‌هایش در خصوص فتنه ۸۸ برخی از مسئولین دولت وقت در شهرستان از ایشان گلایه داشتند و او را تحت فشار قرار می‌دادند.

وی با تاکید بر اینکه نکته به نکته و خط به خط کتاب بسیار آموزنده است، به وصیت نامه علی خاوری اشاره و یادآور شد: علی آقا بسیار وصیت نامه عجیبی دارند که نشان دهنده شخصیت والای ایشان است که ابتدای این وصیت نامه به معرفت و علاقه‌ای که به اهل بیت الله السلام داشتند اشاره دارد و قسمت پایانی وصیت نامه که بسیار زیبا و خواندنی است نشان از ارادت خاص و ویژه ایشان به ولایت و به شخص امام خامنه ای است که می‌گوید ای کاش جان‌ها در بدن داشتم و در راه ولایت و امام خامنه ای فدا می‌کردیم و سلام مرا به امام خامنه ای برسانید و بگویید که آرزوی من دیدن چهره مبارک شما از نزدیک بود.

عباس خاوری پدر مجاهد فی سبیل الله علی خاوری در گفتگو با خبرنگار مهر در پاسخ به این سوال که چرا این مجاهد فی سبیل الله به دنبال جانبازی در سوریه در نبرد با تکفیری‌ها، اقدامی برای ثبت پرونده جانبازی اش نکرد، بیان کرد: از آن جایی که علی آقا الگوی خود را شهید ابراهیم هادی قرار داده بود و سبک و سیره زندگی خود را بر مبنای سبک زندگی این شهید معز قرار داده بود، همواره به دنبال گمنامی بود و هدفش تنها رضایت پروردگار و انجام تکلیف بود، و لذا هیچ گاه قدمی برای اثبات جانبازی و تشکیل پرونده برنداشت و تنها با خدا معامله کرد.

وی در همین خصوص با بیان خاطره‌ای عنوان کرد: در روزهای آخر عمر با برکتش که حال مساعدی نداشت با بغض به علی آقا گفتم کاش حداقل پیگیر پرونده جانبازی ات می‌شدی تا برای ارتقای درجه و دیگر امورات از آن استفاده می‌کردی ولی ایشان به شال روی دوشش که شال تبرکی حرم حضرت زینب بود اشاره کرد و پاسخ داد درجه من را خانم حضرت زینب و حضرت رقیه داده‌اند، مگر من برای ارتقای درجه رفته‌ام؟ ما برای اربابمان نوکری کرده‌ایم و همین جا بود که وصیت کرد این شال را با خودش دفن کنیم که ما هم به این وصیت ایشان عمل کردیم.

وی با بیان اینکه علی آقا همواره در راه رضای خدا قدم می‌برداشت و می‌خواست کارهایش برای خدا باشد، به ویژگی‌های اخلاقی و شخصیتی ایشان اشاره و تاکید کرد: علی از همان کودکی ویژگی‌های شخصیتی خاصی داشت، برای پدر و مادر احترام ویژه ای قائل بود و همواره دست و پای من و مادرش را می‌بوسید، در ادب و متانت بی‌نظیر و بخاطر مهربانی و اخلاق نیکویش جایگاه خاصی در بین اقوام داشت و همه به ایشان ارادت خاصی داشتند و در همه حال به او احترام می‌گذاشتند.

وی با بیان اینکه ارتباط من با علی آقا آنچنان نزدیک و صمیمی بود که کمتر کسی باور می‌کرد ما پدر و پسر باشیم، اضافه کرد: ایشان بسیار شجاع، متواضع، نترس و عاشق شهدا و اهل بیت (ع) بود، به نماز اول وقت و نماز شب بسیار اهمیت می‌داد، بر خواندن زیارت عاشورا مداومت داشت و همواره در کمک به فقرا و نیازمندان در تلاش بود.

وی با اشاره به ولایتمداری این جانباز مدافع حرم با بیان اینکه در وصیت نامه خود تاکید کرده بود که دوست ندارم در تشییع جنازه من کسی که ذره‌ای با ولایت و جمهوری اسلامی زاویه و مشکل دارد شرکت کند، خاطر نشان کرد: ایشان وصیت کرده که در تشییع جنازه ام پرچم آمریکا و اسرائیل را آتش بزنید تا همگان بدانند که من تابع ولایت فقیه و ضد آمریکا هستم که طبق وصیت ایشان در زمان تشییع پیکر پاکش ابتدا تابوت علی را از روی پرچم آمریکا و اسرائیل رد کردیم و بعد پرچم‌ها را به دست مادر علی آقا دادیم و ایشان با صلابت خاصی که داشتند، پرچم استکبار را در تشییع پیکر تنها پسرش آتش زدند.

محمدمهدی کوروش مقصود همرزم علی خاوری نیز در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به زمان آشنایی خود با ایشان عنوان کرد: برای اولین بار که سال ۹۴ به سوریه اعزام شدیم با ایشان آشنا شدم و در عملیات محرم در کنار هم بودیم.

وی با بیان اینکه علی آقا فردی بسیار متواضع بود، اخلاص و کار جهادی را دو ویژگی بارز ایشان دانست و تاکید کرد: شجاعت، ادب و متانت در برابر فرماندهان و سایر نیروها، خوش اخلاقی، خوش رویی و پای کار بودن از دیگر خصوصیات اخلاقی علی آقا بود.

همرزم علی خاوری با ابراز اینکه ایشان عاشق شهدا بود و همواره خادمی شهدا را می‌کرد، گفت: مهمترین دغدغه ایشان خدمت به اسلام و ولایت فقیه بود و همواره آرزوی شهادت می‌کرد.

وی با اشاره به مجاهدت‌های خالصانه علی خاوری در سوریه و جبهه مقاومت یادآور شد: اکثر رزمندگان و مدافعان حرم همدان در عملیات محرم شیمیایی شدند و ریه‌هایشان درگیر شد که علی آقا هم در این عملیات بود که درگیر شد و به سبب همین جراحات جنگی درد و رنج بسیاری را متحمل شد به طوری که وقتی در بیمارستان بستری بود به ملاقات ایشان رفتم گفت «دیگر تحمل ندارم خسته شدم دعا کن بروم» و سه روز بعد آسمانی شد.

درود خدا بر علی خاوری و همه مجاهدان فی سبیل الله

کد خبر 6096583

دیگر خبرها

  • ۱۰ سریال جنگی دیدنی در مورد جنگ جهانی اول؛ از Women at War تا Parade’s End
  • بیشترین مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در دوره اخیر برای آموزش و پرورش بوده است
  • تعظیم شهریار مقابل چهره خاص زندگی
  • ساخت ادامه سریال‌های موفق در دستور کار است
  • نرخ جمعیت در قزوین بحرانی است/ روند کاهشی در مرکز استان
  • نرخ جمعیت در قزوین بحرانی است / کاهش جمعیت در مرکز استان
  • «امتداد» آماده پخش شد/ فیلم و سریال از دریچه فلسفه و اندیشه
  • برگزاری کلاس‌ بازیگری برای دانش‌آموزان تهرانی | نقش‌آفرینی هنرجوها در سریال‌های تلویزیونی
  • انجام موفق ۲ عمل اهدای عضو در مشهد به ۵ نفر زندگی دوباره بخشید
  • وقتی «علی خاوری» ابراهیم هادی زمانه شد